×

به دوری مرز … به وقت خودکفایی

  • کد نوشته: 14461
  • ۱۳۹۹-۰۱-۳۱
  • 18549 بازدید
  • ۰
  • آوای باینگان: صبح یک روز بهاری در آخرین روز‌های فروردین ماه به همراه تیم خبری عازم یک سفر کاری شدیم. سفری که نه بیرون از استان بود و نه جایی فراتر از کوه‌ها و جنگل‌های آن ... در مسافتی نسبتا دور... مقصد ما باینگان بود شهری که تا مرکز استان کرمانشاه ۲ ساعت و نیم فاصله دارد.
    به دوری مرز … به وقت خودکفایی
  • به گزارش آوای باینگان و به نقل از خبرگزاری صدا و سیما مرکز کرمانشاه ،صبح یک روز  بهاری  در آخرین روز‌های فروردین ماه  به همراه  تیم خبری عازم یک سفر کاری شدیم. سفری که نه بیرون از استان بود و نه جایی فراتر از کوه‌ها و جنگل‌های آن … در مسافتی نسبتا دور… مقصد ما باینگان بود شهری که تا مرکز استان کرمانشاه ۲ ساعت و نیم فاصله دارد.


    ساعت ۷صبح بود که راه افتادیم  و پس از گذشت حدود دوساعت و نیم بالاخره به دروازه شهر باینگان رسیدیم در ورودی شهر جمعی ازمسئولان به پیشوازمان آمدند تا مارا در این سفر همراهی کنند فرماندار شهرستان پاوه، بخشدار باینگان و جمعی از کارشناسان اداره آب و فاضلاب و … البته نیرو‌های مرزبانی هم  با ما همسفر شدند از پیچ و تاب جاده چندین روستا که رد شدیم پس از یکساعت طی طریق همراهان ما پیاده شدند.

    فرماندار پاوه در گوشه‌ای از جاده که منتهی به دره‌ای بلند می‌شد ایستاد و ما را صدا زد، آقای ایده پور که روزگار جوانی اش در سال‌های دفاع مقدس در این منطقه وظیفه دفاع از مرز و بومش را بر عهده داشتند کاملا این  منطقه را می‌شناخت.


     رودخانه‌ای خروشان و کوه‌های سر سبز و سر به فلک کشیده مجذوب  زیبایی ها‌ی این طبیعت بکر شده بودم  که فرماندار پاوه گفت این نقطه را که شما می‌بینید به روایتی از زیباترین مرز‌های ایران و عراق است که توسط رودخانه سیروان از هم جدا شده است.


    بعد از اندکی توقف دوباره  سوار ماشین شدیم از این به بعد عبور از جاده مشکل‌تر می‌شد زیرا که سنگ‌های ریز و درشت این جاده کوهستانی با لاستیک ماشین‌ها در جدال بود.
    در طول این  مسیر همچنان مسحور زیبایی‌های  این منطقه وصف ناپذیر شده بودیم رودخانه طویل سیروان به طول  ۴۲ کیلو متر در مرز ایران و عراق چشم نواز بود.


    طبق گفته مسئولان شهرستان پاوه -مرز ایران با عراق در این شهرستان ۸۲ کیلومتر است که ۴۲ کیلومتر آن آبی و مابقی آن سلسله جبال زاگرس است.


    پس از دو ساعت حرکت، ما اولین پاسگاه مرزی رارد کردیم همراهان توقف کردند فرماندار قصد داشت به ما چیزی را نشان دهد او به انتهای یک دره‌ی بلند اشاره کرد و با صدایی بلند گفت آنجا یک روستا وجود دارد این روستا آنقدر دور بود که به سادگی نمی‌توانستی خانه‌های آن  را در آن ارتفاع بخوبی  ببینی.


    برای رسیدن به این روستا مسیر را  ادامه دادیم تا به منطقه حفاظت شده بوزین ومرخیل رسیدیم این منطقه یکی از مناطق حفاظت شده در ایران است.


    در این منطقه همانطور که شنیده بودیم انواع حیات وحش زندگی می‌کرد. از گوشه و کنار جاده باریکی که ماشین‌ها عبور می‌کردند جست و خیز خرگوش و روباه هم دیده می‌شد. این منطقه جایگاه زیست  گوزن مینیاتوری و شوکا هم هست حیوانات نادری که نمونه‌های آن‌ها تنها در چند نقطه دنیا وجود دارند.


    پس از گذر از منطقه حفاظت شده، از ماشین پیاده شدیم و با پای پیاده دل به سراشیبی کوه و جنگل سپردیم، مقصد سفر ما روستای سیمان در آخرین نقطه مرزی ایران بود. در ابتدای مسیر کوهستانی با مردی به نام آقای کریمی آشنا شدیم او با زبان شیرین کوردی از ما استقبال کرد و به عنوان دهیار روستای سیمان در طول مسیر همراه ما شد.


    در این مسیر کوهستانی و پوشیده از جنگل می‌شد انواع گیاهان خودرو را در بستر درختان نظاره کرد. اقای کریمی گفت:در این منطقه انواع گیاهان خودرو، چون شنگ، پاغازه، سورانه، پیچک و گنور یافت می‌شود او تک تک این گیاهان را می‌چید و نام آن‌ها را با خواصشان به ما می‌گفت.


    پس از حدود ۴۵ دقیقه  کم کم صدای زنگوله‌ی گوسفندان از دور به گوش می‌رسید چوپان‌هایی که گله را به چرا برده بودند در حال بازگشت بودند کمی قدم‌ها را تندتر کردیم تا به آن‌ها رسیدیم، دشتی پر از گل‌های بابونه زرد وسفید  و طبیعتی بکر و دیدنی جلو روی ما بود.


    با سلام و خدا قوت به آن‌ها نزدیک شدم، یکی از آن‌ها  گفت گوسفندان را از طلوع آفتاب به دشت‌های این منطقه می‌آورند تا از گیاهان اینجا تغذیه کنند.
    کمی آنطرف‌تر صدای یورتمه‌ی اسب‌های بی زین شنیده شد، حرکت زیبای این اسبها در میان دشتِ پر گل و درختان سرسبز، نمایی دیدنی داشت.


      بوی چای آتشی هم در این دشت به مشام می‌رسید از دور دو زن را دیدم که با لباس‌های زیبا و براق  کوردی به سمت ما آمدند و پس از احوالپرسی مارا به گوشه دنجی از این دشت بردند به دعوتشان نشستیم و چایی نوشیدیم دهیار و چند نفر از اهالی روستا قبل از رسیدن ما به روستا نهار را درهمان دشت زیبا برایمان آوردند.


    پس از خوردن نهار و استراحت چند دقیقه‌ای به راهمان ادامه دادیم بالاخره در سراشیبی مسیر و از لابلای برگ‌های درختان روستایی که مقصد ما بود با گذشت ۶ ساعت  نمایان شد. 
    روستای سیمان روستایی دور افتاده در نقطه مرزی ایران و عراق است. روستایی که به گفته اهالی آن فاصله اش با استان حلبچه عراق با وسیله نقلیه تنها ده دقیقه است.
    مردمان این روستا  ۷ ماه از سال را به این گوشه‌ی دور افتاده می‌آیند تا دام هایشان را که تنها منبع در آمدشان است پرورش دهند.


    در همان ورودی روستا زنان و مردان به پیشوازمان آمدند آن‌ها از امنیت روستایشان گفتند. مردی که خالو کریم صدایش می‌زدند گفت خدارا شکر از کودکی تا به امروز در این روستا زندگی می‌کنم و هیچ گاه ناامنی در این منطقه ندیدم.


    زن خالو کریم داشت روی پشت بام خانه اش کشک درست می‌کرد گفت دخترم ما اینجا را دوست  داریم، چون آب و هوایش بی نظیر است و به این خاطر چند ماه از سال را به اینجا کوچ می‌کنیم که دام هایمان حسابی از گیاهان این منطقه تغذیه کنند و ما بتوانیم بهترین و با کیفیت‌ترین فرآورده‌ها را از آنان بگیریم.


    عثمان که پسری بیست ساله به نظر می‌رسید گفت ما هرچه  داریم از زاد و ولد و محصولات فراوان این دام هاست. برای گذراندن زندگی  این تولیدات دامی را به بازار شهرستان پاوه می‌بریم و آنجا به فروش می‌رسانیم.


    زیور خانم پیرزنی که همسایه این خانواده بود مرا به داخل خانه اش دعوت کرد او مشک خوش عطر روغن حیوانی را  باز کرد وگفت این روغن اصل کرمانشاهی است من این روغن را به بازار نمی‌برم آنقدر کیفیت اش بالاست که بسیاری از افراد ساعت‌ها مسیر را طی می‌کنند و چند ماه یکبار می‌آیند و این روغن با کیفیت را از من می‌خرند. او شکر گذار خداوند بود بخاطر برکت و نعتمهای فراوانش.


     اهالی این روستا تنها به دامپروری اکتفا نکرده اند آن‌ها از ظرفیت‌های دیگر این منطقه استفاده کرده و با تلاش و همت از قافله تولید دیگر  محصولات هم جا نمانده اند و علاوه بر دامپروری به  زنبور داری هم می‌پردازند بطوریکه درآمد حاصل از تولید عسل در این منطقه سالانه ۶ میلیارد تومان است اهالی  می‌گویند” امسال قرار است با یاری و تلاش روستاییان بخش باینگان تعداد کندو‌ها از ۴۰ هزار به  ۶۰ هزار کندو افزایش دهیم و تولیدات دیگری همچون سقز را به نقطه‌ای قابل تامل برسانیم.”
    آن‌ها مقدمات کار را فراهم کرده و برای این کار اقدام به کاشت  درختان ون در این منطقه کرده اند.


    آقای زامیاد بخشدار باینگان گفت:۲۵ خانواری که دراین روستا زندگی می‌کنند سالانه ۱۵۰ تن گوشت، ۲ میلیون لیتر شیر، ۴۰ تن عسل، ۱۸ تن کره و روغن حیوانی و ۵ تن کشک را به شکل ارگانیک تولید می‌کنند.


    در کنار این شاخصه‌ها که  نشان از جهش تولید در این منطقه دور افتاده‌ی اورامانات دارد مسولانی که با ما همراه بودند جایی برای کندن چاه آب شرب جانمایی کردند تا به زودی اهالی این روستا چشمشان به آب شرب سالم روشن شود.


    با شنیدن این خبر خوشحالی مردم در چهره شان نمایان شد و ما را با کوله باری از مهرو عاطفه و دعای خیرشان بدرقه کردند. به امید اینکه بزودی خبر راه یافتن آب در خانه‌های این روستای دور افتاده به اهالی آن داده شود.

      ** گزارشگر: پروانه خانیخبرگزاری صداوسیما

    نوشته های مشابه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *