×

نقدی بر یک مناظره

  • کد نوشته: 12423
  • ۱۳۹۶-۰۲-۰۹
  • 98297 بازدید
  • ۱ دیدگاه
  • آوای باینگان: وقتی در یک مناظره ملی محیط زیست یعنی تهران!! خبر قطع تعدادی از درختان گلابی وحشی به بهانه پروژه انتقال برق نیروگاه سد داریان را شنیده بودم.

    نقدی بر یک مناظره
  • در مسیر پاوه کرمانشاه تعداد بیشماری خودرو در دامنه شاهو را دیدم که در پای درختان و بر چمنزارهای زیبا پارک شده بودند. پسماند بجا مانده از گردشگران و دیدن صحنه ریختن زباله از سوی خودروها در دامنه بهشت آسای منطقه و مشاهده یک دسته بزرگ گل لاله واژگون در دست جوانی و سبقت راننده گان از شانه خاکی سمت راست جاده در یک هوای بارانی مرا زجر می داد.
    در میان صدای رعد و برق و ترافیک سنگین ناشی از هجوم گردشگران برای رجعت به وطن خود و صدای نگران کننده تگرگ های نسبتا بزرگ، صدای اولین مناظره شش کاندیدای ریاست جمهوری را از رادیوی خودر غیر قابل استماع نموده بود. در این حین عبور از شهر روانسر و مشاهده دهها هموطن خسته که از گیاه خوشبوی چنور گرفته تا کنگر و ریواس و ….. را در کناره خیابان عرضه می نمودند، انقراض کل و بزکوهی و کبک و خرگوش را از ذهنم پراند و تخیل مرا به چند سال بعد که خوردن و دیدن چنین گونه هایی برای فرزندانمان رویا خواهد بود فرستاد و اینکه این مردم چگونه برای رفع حداقل مایحتاج زندگی خود چنین درپی منقرض ساختن همه گونه های گیاهی و جانوری منطقه هستند. و در مقابل یاد آوری خطر ادامه چنین روندی، نمی دانستم چه پاسخی به پرسش« پس چه کنیم؟» آنها بدهم.
    با روان شدن ترافیک و صاف شدن آسمان صدای مجری مناظره و پرسش تصادفی وی از جناب آقای قالیباف واضح شنیده شد. پرسشی در حوزه محیط زیست!
    خوشحال شدم که محیط زیست مسئله حیاتی کشور شده است و در مناظرات انتخابی راه یافته است. و اما ….. بنده به جهت عدم اعلام جانبداری از نامزدی خاص از جواب تک تک نامزدهای محترم می گذرم. متاسفانه پرسش بیش از آنکه جواب داده شود ابزار تخریب همدیگر از سوی چند نفر از نامزدهای محترم گشت. تنها جناب میرسلیم اشاره ای کوتاه نمودند و آنهم آرزو خواندن مواد مربوط به محیط زیست برنامه ششم توسعه بود. اما تاسف آورتر آن بود که نامزدهای محترم اطلاعات محیط زیستی خاصی نداشتند و از میان دهها معضل بزرگ و کوچک محیط زیستی که پرسشگر به چند مورد اشاره نمود کسی به اصل موضوع توجه نکرد و صرفا محیط زیست در تهران خلاصه شد و به جمله لزوم مدیریت در حوزه آب و گسترش روشهای نوین آبیاری تاکید شد.
    شاید لازم است به این داوطلبان عزیز که قرار است نهایتا یکی از آنها مجری امورات کشور و ملت (محیط زیست) باشند یاد آور شویم که دوستان عزیز محیط زیست فی النفسه مشکل نیست و یک موهبت الهی است. آنچه را که شما بعنوان ریزگرد خارجی و داخلی طرح فرمودید یا آلودگی هوای شهر خواندید یا مشکل مدیریت پسماندهای شهر تهران، مشکل نیستند. آنها علائم بیماری جانسوزی هستند که رویکرد نامطلوب اقتصادی و نگاه صرفا رشدگرایانه اقتصادی در سطح جهان و بالطبع در کشور ما بر محیط زیست تحمیل ساخته اند.
    تفکر بهره برداری حداکثری ما از منابع طبیعی و نادیده گرفتن ملاحظات محیط زیستی، محیط زیست ما را نحیف و رنجور نموده است و قطعا بی توجهی به اصل پنجاه قانون اساسی ما را بدان جا رسانده است. آنچه شما بیان فرمودید که می خواهید درمان نماید همه نشانه های این بیماری هستند و با داروی مسکن و آرام بخش رفع نخواهند شد. بکارگیری نادرست تکنولوزی، مصرف بی رویه سوختهای باد آورده فسیلی، ترویج مصرف لجام گسیخته، اقتصاد غیر سبز و بیمار از یک سو و میزان بیکاری بالا از سوی دیگر می رود که محیط زیست و طبیعت زیبای ما را برای همیشه دچار طاسی و سکته های غیر قابل جبران نماید.
    و اما؛ نامزدهای عزیز شما فارغ از هر گونه اختلاف دیدگاه و تعلق به هر جناح، در یک موضوع اشتراک داشتید و آن خلاصه نمودن محیط زیست در تهران بود!!
    گویا آلودگی هوای تهران و آپارتمان سازی شمال و جنوب تهران و ترافیک سنگین پایتخت و متروی شهر و مدیریت پسماند بخشی از تهران تنها دغدغه – آنهم سیاسی – شما عزیزان بود. برخورداربودن از یک بینش جهان بین در حوزه محیط زیست و یا حداقل یک دید گاه ملی تنها و تنها با ترویج آموزش همگانی محیط زیست میسر خواهد بود. امید است موضوع اموزش محیط زیست بعنوان یک موضوع مهم و اساسی با الگو گرفتن از قرآن در همه شون آموزشی رسمی و غیر رسمی و در همه سطوح و بصورت مادام العمر به منظور پاسداری از تنها سیاره قابل زمین مورد توجه همگان قرار گیرد. هر چند برنامه توسعه ششم تا ۵ سال دیگر ما را از این مهم محروم ساخته است.

    محمود رستمی تبار اردیبهشت ۹۶

    نوشته های مشابه

    یک پاسخ به “نقدی بر یک مناظره”

    1. شهروند گفت:

      با درود
      ضمنِ تقدیر از دلسوزی و نگرانیِ آن جناب برای محیط زیست چند نکته را به عرض می رساند:
      1.اقتصادِ منطقه ما با کارخانه و اداره و عطشِ پشت میز نشینی درست نمی شود،الحمدلله پس از چهل سال کارخانه ای که نیست! و دو مورد دیگر نه تنها درمان نبوده اند بلکه خود درد هستند.
      2.اجداد و نیاکانِ ما در همین منطقه با دامداری و باغداری و کشاورزی روزگار گذرانده اند و هرگز برخوردی وحشیانه با حیاتِ وحش و محیط زیست نداشته اند چه آن که به نیکی می دانسته اند همه حیاتشان به همین محیط زیست بسته است.
      3.اگرچه امروزه مردم ما هم به دلیلِ آدرسهای غلطِ ارجاع به اداره و میز و صندلی،کمی متاثر شده اند و از یاد برده اند راهِ زیستن به همان شیوه نیاکان را اما قاطبه مردم و به ویژه جوانان عزیز و خوش فکر بی آن که کاسه گدایی و چه کنم دست گیرند قدر آب و خاک و زادگاهشان را می دانند.
      4.راه آبادی و آبادانی دیار ما تنها و تنها همان راهی است که پیشتر و در گذشته آزموده شده است،مردمِ صاحب همت و اراده و پشتکار کم کم به این راهکار برخواهند گشت.
      5.گرچه دین اسلام تاکید بسیار بر حرمت نهادن به محیط زیست دارد اما فقط انسانی می تواند خود را دوستدار و عاشق محیط زیست بداند که از منظر اخلاقی به آن بیندیشد و با تمام وجود دریافته باشد که درختی که در منطقه ما می روید متعلق به همه ساکنان زمین است.
      6.بسیار امید دارم که جوانان عزیز سرزمینم با عشق و آگاهی از زادگاهشان محافظت خواهند کرد همچنان که از مادرشان.
      پ.ن:متاسفانه نوشته ایشان اغلاط املایی و انشایی دارد که قطعا با خوانشِ دوباره اصلاح خواهند فرمود.

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *