این روزها تب رفتن عجیب داغ شده است، از رفتن به سوی آن طرف آبها به امید زندگی و آینده ای بهتر تا رفتن به دیار باقی که ویروسی شگفت انگیز و پیچیده این امر را سرعت بخشیده و انسانها را یکی پس از دیگری از دم تیغ می گذراند و تا به حال قتل عامی بزرگ راه انداخته است.
در اینجا به بحث مهاجرت می پردازیم و با خبری شروع می کنیم که طی آن یکی از اعضای کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس طی مصاحبه ای اعلام کردند که در سال ۹۸ شاهد مهاجرت ۹۰۰ استاد دانشگاه از کشور بوده ایم و چه خبر تکان دهنده و فاجعه باری!
برایم جالب است مسئولان ارشد کشور وقتی این چنین آمارهایی می بینند چه واکنشی دارند و چگونه با آن برخورد می کنند؟!
آیا اصلا این آمارها برای آنها اهمیتی دارد؟ آیا آنها می دانند که از دست دادن این سرمایه های عظیم چطور کمر کشور را خم می کند و ما در بحث نیروی انسانی توانمند به مشکل خواهیم خورد؟!
هنگامی که با دانشجویان دانشگاههای سطح بالای کشور مواجه می شوی، ناامیدی در درون و برون آنان موج می زند و اکثر آنان به دنبال روزنه ای برای رفتن هستند. کاش آمار دقیق مهاجرت دانشجویان در سالهای اخیر نیز منتشر شود تا به خوبی به عمق فاجعه پی ببریم.
باید پرسید که واقعا چطور می شود انسان به مرحله ای می رسد که قید خاک و وطن و خانواده و در کل عزیزترین کسانش را می زند و بار و بندیلش را بسته و راهی دیار غربت می شود؟!
هنگامی که انسان طناب وطن دوستی و صله رحم را پاره می کند یعنی حتما کارد به استخوانش رسیده و راه چاره ای جز رفتن برای او باقی نمانده است.
باید قبول کرد که با نخبگانمان خوب تا نکرده و نمی کنیم. بسیاری از نخبگان منتظر می مانند که فرصتی ولو کوچک در کشور خودشان به آنها داده شود اما دریغ از کم ترین توجه و این بی توجهی ها انباشته شده و نهایتا نخبگانمان را به سمت در خروج هدایت می کند.
در آغاز این دولت با توجه به شعارها، روزنه های امیدی در دل نخبگان جوانه زده بود که شاید اوضاع رو به بهبود برود و از درصد مهاجرت نخبگان یا به قول معروف، فرار مغزها کاسته شود اما رفته رفته این شعارها نیز به خیالی باطل تبدیل شد و اتفاقا حرارت رفتن بیشتر و بیشتر شد.
حیرانم و نمیدانم که چه زمانی مسئولین امر به فکر فرو خواهند رفت که تا کی شاهد خروج سرمایه های عظیم انسانی خود باشیم و تا کی افتخار آفرینی این نخبگان را باید با پرچم کشوری غیر از ایران ببینیم؟!
مسئولان بزرگوار! گاهی اوقات فقط گوشه چشمی کافیست تا نخبگانمان را ببینیم و فرصتی در اختیار آنان قرار دهیم تا به بهترین نحو ممکن، قابلیت های خود را به نمایش بگذارند و تمام توان خود را در راه اعتلای آب و خاک خودشان به کار بگیرند.
باور کنید اگر فرصت و بها داده شود کمتر کسی حاضر می شود که میهن و خانواده خود را رها کرده و فرسنگ ها را بپیماید تا بلکه زندگی درخوری را برای خود فراهم کند.
امید است این آمارهای تکان دهنده،تکانی هم به مسئولین بدهد بلکه به خود بیایند و تا اوضاع بیش از این فاجعه آمیز نشده، اقدامات مثبتی انجام دهند.
آرمان فیضی
دیدگاهتان را بنویسید