یکی از پیامدهای مدرنیته و صور گوناگون آن برای خانواده تبدیل تدریجی خانواده از نهادی با کار ویژههای متنوع به نهادی است کوچک و شکننده که کارکردزدایی شده و تقلیل یافته است به محلی برای تولید مثل، تربیت اولیۀ کودکان و تجربۀ عشق.
مدرنیته به هرجا که پانهاده، کم و بیش این تغییرات بوجود آمده و جامعه ایرانی نیز تا حد زیادی آن را تجربه کرده است.
بطوریکه شاهدیم با ورود مدرنیته روز به روز نهاد خانواده خصوصیتر شده و بیشتر وظایف خود را به نهادهای جدیدی همچون مدرسه، دانشگاه و . . . واگذار کرده است، تا جایی که بسیاری از اندیشمندان بر این باورند که خانواده در ایران از یک نهاد گسترده به نهادی هستهای یا «شبه هستهای» تبدیل شده است و حتی این اواخر از ظهور انواع جدیدی از خانواده تحت عناوین خانوادهی همبالین، تک والدی و … سخن به میان آوردهاند.
در اینجا باید تاکید کرد که این تغییرات تدریجی بوده و در نتیجۀ آن فرم خانواده عوض شده است و نمود این تغییر فرم را در همۀ ابعاد نرم افزاری (وظایف افراد، رابطۀ اعضاء، مناسبات خویشاوندی، گرایشات دینی و . . .) و سخت افزاری خانواده (محل زندگی، فضای درون خانه، جمعیت خانواده و . ..) میتوان دید.
لکن با ظهور و گسترش ویروس کرونا و اتخاذ سیاستهایی مثل فاصله گذاری اجتماعی، سر دادن شعارهایی مثل در خانه بمانیم و تعطیلی یا کاهش فعالیت نهادهای دولتی و غیر دولتی، بیشتر مسئولیتها به دوش خانواده گذاشته شد و این مکان به مهمترین سنگر مقاومت در برابر کرونا تبدیل گشت.
به بیانی دیگر، این نهاد، از سرناچاری و چون متولی خاصی نداشت و نمیتوانست همانند سایر نهادها وظایف خود را تقلیل و یا به سایر افراد و گروهها منتقل کند، مجبور شد با وجود تغییر فرم و فقدان امکانات و ابزارهای عینی برای مقاومت، دوباره وظایف واگذار شده و حتی چند برابر آن را برعهده بگیرد.
از این رو در طول این دو سال شاهدیم که بار دیگر خانواده فرمی شبه گسترده به خود گرفته و به مکانی برای انجام فعالیت متنوع آموزشی، اقتصادی، مراقبتی، بهداشتی، فراغتی و روانی تبدیل شده است.
لکن از آنجایی که این نهاد سالهاست تغییر فرم داده و با کمترین حمایت نیز در دوران کرونا مواجه بوده ( سیاستهای دولتی بیشتر بر حوزۀ بهداشت و اقتصاد متمرکز بوده است) بیشترین آسیب را در میان نهادهای گوناگون به خود دیده است.
به عبارت دیگر، تعطیلی نهادهای آموزشی، فراغتی، بازار و نیمه تعطیلی نهادهای دولتی و سایر محدودیتهای دوران کرونایی بیش از همه بر نهاد خانواده فشار وارد آورده است، فشارهایی که نمودهای آن افزایش انواع آسیبهای اجتماعی و روانی مثل طلاق، خودکشی، خشونت، تعارضات، مرگ سرپرستان خانوار، افسردگی، اضطراب، استرس و… است.
نباید از یاد برد که فرمهای جدید خانوادۀ ایرانی، قبل از کرونا نیز با مسائل و مشکلات زیادی دست به گریبان بودند و اضافه شدن این بار مضاعف مسئولیت نیز بسترساز تشدید این مشکلات شده و ناکارآمدیهای خانواده را بیش از پیش عیان ساخته است.
البته شدت و ضعف این مشکلات مسلماً برای همۀ خانوادهها و اعضاء آن به یک میزان نیست و خانوادههای طبقات فرودست جامعه و والدین بیشترین آسیبها را متحمل شدهاند.
اگر چه به باور عدهای سیاست قدرتمندسازی نهاد خانواده در ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی، بهداشتی و. . . میتواند تا حدی چالشهای پیش روی خانواده را کاهش دهد لکن نباید از یاد برد که تغییر فرم خانواده، تصویر آرمانی از خانواده و نادیده گرفتن تضادها و تعارضات درون آن و انباشت مضاعف مسئولیتها مانعی جدی بر سر راه واگذاری سنگر مقاومت علیه کرونا به خانواده است.
دکتر بهمن باینگانی
منبع: کانال فرهنگ و جامعه
🔻آدرس کانال:
@cultureandsociety
دیدگاهتان را بنویسید